رگـــــــ بـارون...

شبــــــــ نوشــــــــــــته های دلـــــــــــــــم

اخرینــــــــــــــــــــــ...

 

وآخرین دل نوشته أم......برای کسی که در این مکان او را با نام مخاطب خاص یاد میکنم......
. نگاهت میکنم......عکست را......
وبه خاطر می آورم تمام حرف هایت را.....نگاهت را......وحتی....چشمانت را...
نمیدانم من بد بودم......زمانه بد بود.........یاشاید هم....زبانم لال ...تو.......
هنوز هم در تعجب رفتنت مانده أم.........
اما...هر کجا رفتی خدا پشت و پناهت.......
یادت باشد......من تورا بخشیدم....اما دلم را نمیدانم........
با هر کسی هستی دُرُست..دستانش را محکم لمس کن..........اما یادت باشد،......
دستان من هنوز لمس میکند ،دستانت را...اما در خیال

 

 

[ یک شنبه 26 بهمن 1393برچسب:حرف,دلنوشته, ] [ 19:13 ] [ ملینا ] [ ]


اهای برادر منـــــــــــــــ...

 

این حرفم واسی داداشیای خودم:



اهــــای برادر من با توام...
تویی که افتخارت لیست مخاطبای تو گوشیته که بیشتراز نصفش دخترن
باتوام که درصد شاخ بودنت بین دوستات تعداد دوست دختراته...
باتوام که عشقــم،عــزیــزم، تیکه کلامته...
تویی که با یه بای گفتن همه چیز برات تمومه...
اصــلا میدونی اونور داستان چه خبره...؟؟؟
یه درصد فکر کردی شایدروحرفات حساب کرده...
اصـــلا میدونی هرروز به صدتا بهتر از تو میگه:
من بهتـــــــــرینو دارم....
میدونستی خدا اشکاشو میشماره وبه وقتش گرون حساب میکنه
بخنـــــــد داداش من بخنــــــد...
فقط امیدوارم بزرگتر که شدی دختـــر دار که شدی 
اگه یه روز اتفاقی اشکاشو دیدی که واسه 
یه پســــر غریبـــه گریه میکنه بازم بتونی بخنـــــدی

[ جمعه 24 بهمن 1393برچسب:گریه,حرف,خنده,داستان, ] [ 16:5 ] [ ملینا ] [ ]