منـــــــــــــــــــــــــ....
مـــن نشاني از تـــــو ندارم..
اما نشانيم را براي تـــــو مينويسم..
در عصر هاي انتظار به حوالي بي کسي ام قدم بگذار
خيابان غـــــربت را پــيدا کــن
و وارد کـــوچــه هاي تـــنهايــي شـــو ..
سپس در کـــلـبه را باز کـــن ..
مرا خواهي ديد
با بغضي کويري
که غرق اشک
پشت ديوار ها نشسته ام..........