این ادمها...
این آدمها نه رفتن بلد هستند و نه ماندن میدانند
بفهم دیگر
این روزها پشت هر دوستت دارم
دستی ست
که عاشقانههایش سهم تو میشود
و دستانش سهم دیگری ...
گاهی وقتها آدم چقدر دلش میخواهد
فقط به خودش تکیه کند
وقتی هیچ وقت احساس این آدمها به تو نزدیک نمی شود
[ جمعه 24 بهمن 1393برچسب:
دست,
احساس,
] [ 16:2 ] [ ملینا ]
[
]
میدانیـــــــــــــــــــــــــــــ...
میدانی؟؟
که:
من با شنیدن کلام تو..تلخ باشد تلخ میشوم..شیرین باشد شیرین می شوم..
تند باشد گزنده می شوم..نرم باشد..آرام میشوم..
ساده است نازنینم..
و اگر مهربانی ت را در لابلای کلماتت جا دهی..من لبخند را مهمان چشمانت می کنم..رایگان!
اگر میدانستی چه اندازه همراهی با من آسان است چه بسا بر تمام ساعتهای تیره ی بین ما
افسوس می خوردی..
من به کوچکترین خوشم ..و تو به دنبال بهترینها و بزرگترین ها ساعتها کلنجار میروی!
یک بوسه با تمام احساس!
یک نوازش از روی دلتنگی و مهر!
یک کلام عاشقانه ی کوچک مانند: بهترینم..زیباترینم..نازنینم..عشقم!
یک جمله تکراری ! مثل: میدونی چه قدر دوستداشتنی هستی؟
روح من با ریزترین تمایلات مهربان تو دو بال میسازد و هرگاه از زمین و آسمان دلت تنگ است،
هرگاه خسته از هر جا دلت ماوایی آرام و بی دغدغه می خواهد من آن بالها را مأمن دلتنگی ات میکنم
آشیان نا آرامی هایت..خستگی هایت..
من صبور میشوم..عاشقتر میشوم..دل زنده تر میشوم..
وقتی تو همیشه اما کوچک و لحظه به لحظه مرا در خاطر داری!
به من حس و حال میدهی..مرا شریک روح خود میدانی و مکمل لذت های جسمت!
یک کلمه ی مهربان! یک حرف نرم و آرام..یک نوازش با کلامی لبریز از مهر..
[ دو شنبه 20 بهمن 1393برچسب:
احساس,
ساعت,
] [ 21:45 ] [ ملینا ]
[
]
نمی نویســــــــــــــــــــــــــــم...
نمي نويسم …
کــه کـلـمـات را آلــوده نـکـنـم بـه گـنـاه…
گـنـاهـي کـه از ان مــن اسـت…
نمي نويسم …
تـا سـکـوت را بـيـامـوزمـ….
نـمـي نـويـسـمــ….
تـا احـسـاسـاتم را مـحـبـوس کـنـمــ….
تـا نـخـوانـي…
نـدانـي….
کـه چـه مـي گـذرد بـر مــن!!
[ شنبه 18 بهمن 1393برچسب:
سکوت,
احساس,
] [ 22:20 ] [ ملینا ]
[
]